جا به جا شد تقدیر، مثل برگی در باد
آسمان ابری شد، ناله ای را سر داد
زیرورو شد دنیا، خوب وبد در هم ریخت
روز و شب هم گم شد در سکوت و فریاد
گرمی تابستان از تعجب یخ زد!
لحظه سختی بود، شد زمستان مرداد!
رود پر آب اینبار خسته بود از تکرار
سوی مردابی رفت در کویری آباد!
مهربان تر از قبل، شد خدا:<< تا انسان-
- بال پروازی خواست>> آسمانها را داد
معبد امنش را از گنه خالی کرد.....
سیب و گندم هم شد در بهشتش آزاد
مضطرب شد ایوب، می دود هر سویی
معنی اش یعنی: (رفت، صبر ایوب از یاد)
یوسف آنجا مانده ، در کنار یعقوب
غصه شد جایش چاه ، کلبه و کنعان شاد
عقربکها رفتند قاب اعداد اینبار-
- می کشد هر ساعت، عکس خود را فریاد
وقت بر گشتن بود!؟ یا که رفتن!؟ ماندم!
آسمان هم گویی از زمین می افتاد
گیج و سر گردانم، شده ام دیوانه!؟
می شود بر گردم سر زمین خرداد؟؟
نمی دونم چی بگم...غمگین بود...
کاش با هم مهربانتر بودیم
دلت شاد
سلام دوست خوب
عید فطر را با زیباترین لباسهای عیدش تبریک و تهنئت تقدیم حضورت .
همیشه ایامت عید و شادی باشه
یکی مینویسه که خواننده بیشتری داشته باشه که من یکی هیچوقت نفهمیدم آمار بازدید کننده چه تاثیری میتونه روی چه چیزی داشته باشه. هزار تا دلیل دارن این و اون که نمیدونم و زیاد هم دنبالش نیستم که بدونم. اما خودم مینویسم واسه خودم. خودم رو از توی خودم میکشم بیرون و دوباره به خودم نگاه میکنم. از یه جای دیگه نگاه میکنم به خودم. اونوقت...
سلام
شرمنده که اینقد دیر اومدم آخه گرفتار درسم
ولی خیلی زیبا بود خیلی
شاد باشین
خوب بود